رمزگشایی از قدرت ذهن آگاهی

قدرت ذهن‌آگاهی و ژرف‌انديشي

فردی که ذهن آگاه است دائم در حال خود تنظیمی است و هر لحظه در حال نگاه کردن به خود است.قدرت ذهن آگاهی باعث شده چشم های او ۱۸۰ درجه گردش کرده‌ و به جای این که وقایع بیرونی را ببیند خودش را نظاره کند.

چون این فرد یاد گرفته است که نگاهش را از روی اتفاقات بیرونی بردارد و کانون توجه و تمرکز خودش را مورد ملاحظه قرار دهد، چرا که واقف به این امر است که: “از کوزه همان برون تراود که در اوست” و می‌داند که اگر بخواهد وقایع بیرونی را تحت کنترل خود در آورد ابتدا باید وقایع درونی را مطابق با آن خواست تنظیم نماید و به عبارتی خودش را به خواسته‌اش هماهنگ و هم‌فرکانس کند. چون قرار است دنیای او پاسخی باشد از پکیجی که در درون خود ساخته است و دنیا آبستن شرایطی است که او در درون خود تخم آن را کاشته است و چیزی جز این نیست.

برای اطلاعات بیشتر در این مورد مقاله ‌ذهن آگاهی چیست را مطالعه بفرمایید.

بنابراین شخص ذهن‌آگاه نگاه ویژه‌ای به ترکیب درونی خود دارد و همه لوازم و اسباب تأثیرگذار در فرآیند خروجی را مدام چک می‌کند تا خروجی متناسب با آنچه می‌خواهد، تنظیم شود. و آفرینش مطابق با مطلوب دلش، صورت پذیرد.

قدرت ذهن آگاهی چیزی است که به کمک آن، شما تشخیص می‌دهید در این لحظه در درون خودتان و محیط پیرامون‌تان چه اتفاقی در حال وقوع است.

شما ابزار ذهن‌آگاهی را به کار می‌گیرید، تا به کمک آن دست به آفرینش خواسته‌هایتان بزنید و به نحوی افکار و احساسات خود را مدیریت کنید که منجر به فرآیند خلق خواسته مدنظرتان شود.

به عبارتی شما با استفاده از این ابزار قدرتمند، قادر می‌شوید با حضور ذهن به معنای آگاهی، از افکار و رفتار و هیجانات و انگیزه‌های خود و تنظیم و مدیریت آنها به نحوی که وقایع و شرایط و اتفاقات بیرونی دلخواه از آنها منتشر شود و در واقع کنترل هر آنچه قرار است در زندگی‌تان هویدا شود در دستان خودتان قرار گیرد. و خودتان در آفرینش آن نقش مستقیم داشته باشید.

ذهن آگاهی و خلق ارزش در زندگی با ذهن آگاهی شما قادر می‌شوید، نیروهای درونی خودتان را به نحوی بسیج کنید و به خودشکوفایی برسانید که قادر شوند آن شرایط بیرونی دلخواه شما را تولید کنند.

با قدرت ذهن آگاهی با کنترل ورودی‌ها و پردازش صحیح بر روی ورودی‌ها، خروجی مطلوب تولید می‌شود.

عناصر ذهن‌ آگاهی

ذهن آگاهی توجه و تمرکزی است که سه عنصر در آن دخالت دارد:

• بودن در لحظه حال
• هدفمندي
• قضاوت نکردن

معجزات ذهن‌آگاهی

در صورت موفقیت در به کارگیری ذهن‌آگاهی، معجزات یکی پس از دیگری وارد زندگی‌تان می‌شود که تعدادی از آنها را بر می‌شمارم:
ذهن‌آگاهی باعث می‌شود رویکرد شما به زندگی مثبت شود و به سلامت روانی مطلوب، که نتیجه آن حس آرامش است دست پیدا کنید.
احساس اینکه همه چیز تحت کنترل خودتان است و اتفاقات بیرونی را خودتان قادر هستید که بسازید، باعث می‌شود شادی و لذت مطلوبی، همراه همیشگی شما باشد. و به نوعی این گونه تسلط بر اوضاع و امور، باعث طیب خاطر و رضایت از زندگی و خویشتن می‌شود.

اگر حتی با اتفاقی ناگوار روبرو شوید، مثل قبل شما را نمی آزارد، چون به راحتی مسئولیت آن را می‌پذیرید. و احتمالاً نقش خود را در فرایند خلق آن بررسی می‌کنید. و یا اگر موضوعی است که به نظر می‌آید تحت کنترل شما نبوده، درس خود را می‌گیرید و نسبت به قبل‌تان نگاه ژرف‌تری به موضوع دارید و سعی می‌کنید از شزايط پيش روي، استفاده هم ببرید.

تصمیمات بهتری می‌گیرید و به انتخاب‌های بهتری دست می‌زنید، در نتیجه خروجی کار خیلی بهتر از قبل می‌شود و طبیعی است که با هر موفقیت جدید اعتماد به نفستان بالا می‌رود و دست به کارهای بزرگتر و اهدافی می‌زنید که زمانی بسیار دور از دسترس شما بودند.

استرس و اضطراب و افسردگی از شما رخت برمی‌بندد و حس‌های نامناسب، دیگر جایی برای جولان دادن و آزردن خاطر شما ندارند. آنها مجبور به ترک وجود شما هستند، بنابراین سیستم ایمنی بدنتان قوی شده و تغییرات مثبت مغزی ایجاد می‌شود.

رژیم غذایی تان بهتر شده و حافظه‌تان تقویت می‌شود. دردهای مزمن ناگهان ناپدید می‌شوند، همدلی و شفقت و مهربانی و نوع‌دوستی در وجودتان زنده شده و به خلق ارزش و کمک به دیگران و اطرافیان خود فکر می‌کنید و ارتباط موثر تر و مطلوب‌تری با دوستان و اطرافیان و خانواده برقرار می‌کنید.

از منظر دیگران شخصیتی دوست داشتنی‌تر شده، به نحوی که همه تحت تاثیر انرژی مثبت شما، خواهان وقت‌گذرانی با شما هستند. بی‌خوابی و دغدغه‌ها و تشویش خاطرها، به طور کلی از وجودتان فراری می‌شوند و نوع خاصی از آرامش را که هیچ وقت عمرتان تجربه نکرده بودید، تجربه می‌کنید.

تفاوت نگاه به زندگي، بعد از رسیدن به قدرت ذهن آگاهی

نگاهتان به دنیا عوض شده و نگرش‌تان به موضوعات مختلف کاملاً متفاوت شده و حس می‌کنید که اندازه‌اتان خیلی بزرگتر از قبل شده، به نحوی که احساس می‌کنید، به راحتی از پس مشکلات برمی‌آیید و قدرت فوق‌العاده‌ای را در درون خود احساس می‌کنید، از اینکه به این درجه از خودشکوفایی رسیده‌اید، احساس مسرت و شادمانی دارید و تمام سلول‌های بدن‌تان، این شادی را ابراز می‌کنند؛ به نحوی که در تعامل با مردم، آنها متوجه این تفاوت شاخص شما می‌شوند و اظهار می‌کنند، مثلا اگر با یک فرد غریبه در کوپه قطار برخورد کنید، او متوجه شکل متفاوت انرژی شما با دیگران خواهد شد و مایل است در صحبت با شما را باز کند تا از این انرژی شما استفاده کند.

وقتی قادر می‌شوید کنترل اوضاع و شرایط خودتان را در دست بگیرید، احتمالاً از فرط خوشحالی و شعف حاصله، در آسمان‌ها سیر خواهید کرد.

ذهن‌آگاهی راه رستگاری

خود را برای ملاقات با فرصتی که کاملاً ذهن‌آگاه شده باشید و دروازه‌های نعمت و ثروت را به روی زندگی‌تان بگشایید، کاملاً آماده کنید و یک زندگی مملو از موهبت‌های سرشار الهی را که در نتیجه هماهنگی و همنوایی شما با قوای درونتان و رمزگشایی درون، صورت گرفته را در آغوش بگیرید و شاد و خرامان مراتب کمال را طی نمایید.

از نظر من ذهن‌آگاهی، راه رستگاری است پس با تمام وجود آن را دریابید و دستوراتش را به کار گیرید، تا تجلی عینی و ملموس رعایت فرامینش را در زندگی‌تان شاهد باشید.

به آنچه انجام می‌دهید، ذهن‌آگاه باشید و هوشیارانه افکار و اعمالتان را زیر نظر بگیرید، هرگونه خطا و کجروی در افکار و رفتارتان را با دقت شناسایی کنید و برای قرارگرفتن و قراردادن خود در مسیر صحیح تلاش کنید و ظرافت‌های وجودی‌تان را در جهت خلق ارزش برای خود و دیگران به کار بگیرید و اجازه دهید از جوشش منابع زلال درونیتان، دیگران نیز بهره ببرند، چون این امر شما را قیمتی می‌کند و به ارزش‌هایتان می‌افزاید و باز از این طریق دنیا را وادار به کرنش بیشتر نموده، به نحوی که باز باید بر مبنای شایستگی‌های جدیدتان، شما را در سطح بالاتری از امکانات خودش قرار دهد، تا مدیون زیبایی‌های شما نباشد.

نقش باورها در ظهور ذهن آگاهی

آنچه که اغلب مانع اصلی پیشرفت و موفقیت مردمان در زندگی‌شان است، اصول اعتقادی و باورهایشان است که سد راهشان می‌شود، به خصوص برخی اعتقاداتی که شکل تعصب‌گونه دارند و اجازه نمی‌دهند که فرد در مواجهه با برخی موضوعات از خود انعطاف لازم را نشان دهد و ژرف‌اندیشی کند، بلکه بدون فکر نسخه می‌پیچد و قضاوت می‌کند. در حالی که همین امر پاشنه آشیل اوست و مانع اصلی او هم این باور ناکارآمد افراطی است، ولی متاسفانه، فرد هرگز به خود اجازه نمی‌دهد، این گونه باورهای خود را که کلیدداران بهشت در ذهن و ضمیرش نشانده‌اند به چالش بکشد و خود را از زندانی که برای خود ساخته خلاصی بدهد.

اصول اعتقادی ما باید در راستای اهداف‌مان تنظیم شود، فردی که به قدرت ذهن آگاهی رسیده، خود و زندگیش را با شرایط روز دنیا و پیشرفت‌های دنیا سازگار می‌کند و علم و تکنولوژی روز را به زندگی خود دعوت می‌کند و هر لحظه گونه‌ی آپدیت شده خود را به دنیا ارائه می‌دهد.

راه مجهز شدن به قدرت ذهن آگاهی

فرد ذهن‌آگاه، هر روز فعالیت‌هایی را انجام می‌دهد که به رشد و توسعه شخصی‌اش کمک کند.
او نگاه می‌کند به اینکه دیگر مردمان موفق دنیا در حال انجام چه کاری هستند و چگونه به موفقیت رسیده‌اند.
از نحوه زندگی آنها الگوبرداری می‌کند و آن را در زندگی خودش تعمیم و تسری می‌دهد.
قدرت ذهن آگاهی، هوشیاری ما را نسبت به خودمان، رفتار و عکس‌العمل‌های‌مان و در نهایت کل زندگی‌مان بیشتر می‌کند.
ذهن‌آگاه، اخبارهای بیماری و گرانی و فقر و جنگ و …. را به هیچ وجه دنبال نمی‌کند.
او خود را مکلف می‌داند که فضای ذهنیش را جهت اهداف والای خودش پاک و مقدس محافظت کند و حتی در صدد است تا علف‌های هرزی را که از قبل در آن روییده شده را بخشکاند، و فضا را برای کاشتن و رویاندن بذرهای جدید زندگی، که آگاهانه قرار است آنها را بکارد، آماده و مهیا سازد.
فرد ذهن‌آگاه می‌داند که هر آنچه در کانون توجه و تمرکزش قرار گیرد، آن چیز در دنیایش نیز پدیدار می‌شود و این روند طبیعی کار جهان است و نمی‌توان مقابل فرآیند بازگشت ارتعاشات و فرکانس‌های ارسالی که به صورت اتفاقات، شرایط، رویدادها و آدم ها در زندگی پدیدار می‌شوند ایستادگی کرد. تمامی اینها حسب دستور فرکانس‌های ارسالی به زندگی سرازیر می‌شوند و هیچ نیرویی قادر نیست انجام این فرایند را متوقف کند.

فرد ذهن‌آگاه، هرجا فرصتی بیابد خود را مشغول یادگیری و انجام تمرین‌ها برای نهادینه کردن یادگیری‌ها در وجود خود می‌کند. این فرد وقت اضافه برای پرداختن به امور بی‌اهمیت و حرفهای خاله‌زنکی ندارد.

کسی که که ذهن‌آگاهی در دستور کار زندگیش قرار می‌گیرد، می‌داند که همانطور که جسمش نیاز به تغذیه دارد و در سه وعده غذایی باید از تهیه بهترین و با کیفیت‌ترین خوراکیها بهره ببرد، و نیاز بدن را تامین نماید، می‌داند که روح و ذهنش نیز احتیاج به تغذیه مناسب و سالم دارند.او ذهنش را با یادگیری هر روزه، انجام تمرین‌ها، رعایت آنچه را آموزش دیده و انجام فرایند شرطی‌سازی و عادت‌سازی‌های خوب و بهینه و کارآمد و روحش را با توجه و اعتباربخشی و احترام،توکل، صبوری، توجه به کودک درون و خوراک رساندن به اين بخش از وجودش، جلا می‌دهد.

توکل و صبوری موجبات آرامش او را فراهم می‌کند و حضور کودک درونش را به رسمیت می‌شناسد و از وجودش آگاه است و می‌داند که باید پاسخگوی نیازهایش باشد و این جنبه از وجود خود را نیز فعال کند. شادی را خوراک کودک درون خود ساخته و اجازه نمی‌دهد غم و ناراحتی و نگرانی خاطرش را آزرده سازد.

اگر هم ناملايماتي از راه برسد، به راحتی از این موارد عبور کرده و به درستی مدیریت می‌کند، تا روح و جسمش را مسخر آنها نسازد.
کانون توجه فرد ذهن‌آگاه بر روی شادی و خوشحالی و آرامش است و با این حس‌های قشنگ، خواسته‌های خود را تعقیب می‌کند و در مسیر دستیابی به آنها به طور روزانه بر اساس برنامه ای که برای تحقق خواسته‌اش مدون نموده، انجام وظیفه می‌کند.
عشق‌ورزی جزئی از وجود اوست و به طبیعت و عزیزانش و همه انسانها عشق می‌ورزد و مهربانی می‌کند.
به طوری که اطرافیان، انرژی های مثبت او را کاملاً حس و دریافت می‌کنند و در کنار او آرامش می‌گیرند.
فرد ذهن‌آگاه خودش را دوست دارد و به خودش هم عشق می‌ورزد، چون از کوزه همان برون تراود که در اوست؛ اگر این حس زیبا در وجود خودش نباشد که نمی‌تواند به دیگران تقدیم کند.

وجود این حس‌ها در درون او باعث می‌شود که میل و علاقه اطرافیان را به خودش جذب کند و دیگران به راحتی در مقابل خواست وی کرنش کنند و آرزو داشته باشند که بتوانند کاری در جهت رضایت وی انجام دهند؛ و به قولی به او با افتخار خدمت کنند.

قدرداني از خصوصيات بارز يك فرد ذهن‌آگاه است:

یک فرد ذهن‌آگاه، از آنچه که به او داده شده شکرگزار و سپاسگزار است. وی قدردان تمامی نعمت‌هایی است که در زندگیش وجود دارد و به داشته‌های خود خرسند است و شادمان از آنچه که دارد، فرکانس و ارتعاشی به سوی جهان هستی گسیل می‌دارد، که تنعمم و برخورداری بیشتر از نعمت‌های الهی را برایش ممکن می‌سازد.

او می‌داند که شکرگزاری نزدیکترین فرکانس به خداوند است و این فرکانس او را با منبع هستی همسو می‌کند.
او می‌داند که سپاسگزاری فرایند خلق و دریافت نعمت‌ها و موهبت‌های بیشتر را در زندگیش فراهم می‌سازد.

تحولات ذهني در فرد ذهن‌آگاه

ذهن آگاه، سعی می‌کند اهداف بزرگی را در سر بپروراند. ولی اعتقاد دارد که باید از کوچک شروع کند، او منتظر معجزه‌ای نمی‌شود که از راه برسد، او معجزه را خودش خلق می‌کند.

به فرایند تکامل تدریجی، که از قوانین ثابت و لایتغیر جهان هستی است، اشراف دارد؛ و می‌داند که روند تغییر و شکل‌ دادن و جهت دادن به زندگی چگونه است؛ و گهی تند و گهی خسته در مرام و خلق و خویش نیست؛ تلاش او به صورتی است که سعی می‌کند، طوری قوایش را هماهنگ کند و به کار بگیرد که هر روز به یک میزان خیلی جزئی، بهتر از روز قبل عمل کند؛ و بدین طریق مقاومت‌های ذهنی، که مقابل فرآیند تغییرات صورت می‌گیرد را، کمرنگ و بی اثر می‌سازد؛ و طوری ذهنش را دور می‌زند که ذهن متوجه این ترفند اجرایی وی نمی‌شود.

همین تغییرات بسیار جزئی در طولانی مدت، باعث تحولات عمده و اثرگذاری در زندگی این فرد می‌شود؛ و بعد از چند سال، کلا ماهیت و سمت و سوی زندگی او عوض می‌شود؛ و به نتایج فوق العاده و یا خارق‌العاده‌ای دست پیدا می‌کند؛ که نگاه‌ها را متوجه خود می‌سازد و همه دنباله‌رو او می‌شوند و از او راز موفقیت و پیشرفتش را سوال می‌کنند.

در این شرایط وقتی احساس می‌کند وجودش مفید فایده هست و دیگران او را الگوی خود قرار داده‌اند؛ به نوعی تکلیف و رسالتی را در خود احساس می‌کند که دست دیگران را نیز در این مسیر زیبای الهی بگیرد؛ و آنها را با خود به مراتب بالاتر سیر و سلوک و یا رشد و پیشرفت همراهی و مساعدت کند؛ و این خدمت‌رسانی و کمک به دیگران حس زیبایی را به تار و پود بدن وی و روحش تزریق می‌کند که با هیچ دوپامینی میسر نمی‌شود.